Saturday, October 6, 2007

چند شعری از خودم

مث خوابیدن رو پشت بومای کاگلی
حال می دی به این دل خسته ی راه همدلی
مث صدای تاری تو این شبای مهتابی
می خونی و نمی ری تو خواب تلخ مردابی
نغمه ی مرغ سحری وقتی دلم می گیره
دل غربب و تنهام بی تو داره داره می میره
وقتی که می نویسم رو کاغذ احساسم
با قلم عشق نجیب از عطر و بوی یاسم
تو اولین صدای اون قلم نی هستی
که تو ردیف شعرام اومدی و نشستی
تو عطر یاس میون باغچه ی شعر و غزلی
تو این همه تلخیام تو تنها طعم عسلی
اون نصف سیبی که تو به من می دی همیشه
صدای زنگ مدرسه س که بی صداش نمی شه
اون پردهای توری اگه کنار بزنی
یه تیکه اسمونو توی چشام می بینی
می تونی تو اسمون تا هر جا عشقت کشید
پر بزنی تا بری به قصر شاه خورشید


شعر دوم:


ان شاه شاهان جهان والا امام ما علی
ان ماه شب در اسمان والا امام ما علی
ان نور چشم عاشقان ان رهنمای مومنان
در راه عشق پیر مغان والا امام ما علی
ان مرغ خوش الحان جان ان عطر و بوی خانه مان
ان نعمت دست نهان والا امام ما علی
عشقست گفتن نام او صبحست ماندن شام او
چون یک خبر بر هر زمان والا امام ما علی
خورشید پر نور خدا ان چشمه ی مهر وفا
گشته خجل از عطف ان والا امام ما علی
باران که ریزد بر جهان خواند همیشه هر زمان
با یاد ان صاحب قران والا امام ما علی
از باغ و بوستان بهشت بر نای دوستان بهشت
اید سرودی بر زبان والا امام ما علی
هم گفته ی هر صادقی هم خوانده ی هر عاشقی
هم رهبری سالکان والا امام ما علی
هم کعبه ی هرعابدی هم پیشه ی هر عارفی
هم سمت و سوی بی کران والا امام ما علی
اغاز هر پایان ما پایان هر اغاز ما
هم حاکم هفت اختران والا امام ما علی